رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
نون تافتون
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 178 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 178 رای
مجموعه داستان

خیلی دوست داشتم که اسم هر دوی مارا در امین آباد بنویسند،دایی عباس میگفت :اینجا جای خوبیه، شما میتونید به راحتی بازی کنید و توی چمنهای حیاط امین آباد بگردید.
خب منم ده سالم بیشتر نبود، فکر میکردم دایی عباس بد نمیگه امین آباد جای خوبیه، آدم از دست اون صاحب خونه لعنتی هم راحت میشه. دیگه دم به ساعت سرشو توی اون سوراخی نمیکنه و داد نمیزنه: خفه شید جوون مرگ شده ها. خدا مرگتون نمیده از دستتون راحت شم
ولی وقتی به محمود نگاه کردم تو فکر فرو رفته و به دیوار تکیه داده رفتم جلو تو چشماش نگاه کردم. لبهاش رو برچیده بود و دانه های اشک از گوشه چشمهاش سرازیر شده بود
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/05

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نون تافتون

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
نون تافتون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک